نبودِ «استعدادیابهای آکادمیک» حلقه مفقوده فوتبال ایران/ انحطاطِ فوتبالیستهای مادرزادی در بنبست دلالان

گزارش|

ورزش ایران به خصوص فوتبال، مدتهاست بدون استعدادیابی حرفهای، در مسیر فرسودگی و وابستگی به دلالها گرفتار شده است.
افزایش چشمگیر میانگین سنی تیمهای لیگ برتری و تیم ملی فوتبال ایران طی سالهای اخیر، زنگ خطر مهمی برای آینده این رشته به صدا درآورده است. در حالی که کشورهای صاحب سبک در فوتبال، با برنامهریزی دقیق و بهرهگیری از شبکههای گسترده استعدادیابی، نسلهای جدید را بهطور مستمر وارد چرخه حرفهای میکنند، در ایران هنوز جایگاه استعدادیاب حرفهای در ساختار باشگاهی، فدراسیونی و حتی مناطق پایه بهدرستی تعریف نشده است.
خلاء استعدادیابان حرفهای و نظاممند در فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگری احساس میشود؛ موضوعی که بدون اصلاح ساختاری، آینده فوتبال کشور را تهدید خواهد کرد.
از سوی دیگر، نبود دورههای آموزشی تخصصی برای تربیت استعدادیابان و فقدان معیارهای علمی در انتخاب استعدادها، موجب شده این وظیفه حساس یا بهدست افراد غیرحرفهای بیفتد یا بهسوی دلالی و واسطهگری منحرف شود؛ پدیدهای که آسیبهای جبرانناپذیری به فوتبال ایران وارد کرده است.
استعدادیابی؛ حلقه گمشده در توسعه فوتبال ایران
یکی از مهمترین ابزارهای توسعه پایدار فوتبال، کشف استعدادهای بومی در مناطق مختلف کشور است. کشورهایی مانند آلمان، بلژیک و فرانسه با ساختارهای پیشرفته استعدادیابی، از سنین پایین بازیکنان با استعداد را شناسایی و وارد مسیر رشد میکنند. در ایران، اما این فرآیند هنوز وابسته به شانس، ارتباط و حتی نفوذ دلالان است؛ موضوعی که بسیاری از استعدادهای واقعی را در حاشیه نگه داشته و فرصت رشد را از آنها گرفته است.
نمونههایی که گواه اهمیت استعدادیابیاند
مهدی طارمی یکی از بارزترین مثالها در ضرورت وجود استعدادیابهای حرفهای است. بازیکنی از بوشهر که اگر در همان سالها دیده نمیشد، امروز شاید نامی از او در فوتبال ایران و اروپا نبود. بازیکنانی مانند وحید امیری از خرمآباد، احسان حاجصفی از کاشان، کریم انصاریفرد از اردبیل، برادران محمدی از محلات جنوب تهران و حتی در سالهای دورتر، علی دایی از اردبیل، همگی مصادیقی از استعدادهایی هستند که از دل مناطق کمبرخوردار سر برآوردند و به دلیل تشخیص بهموقع و شاید اتفاقی، به سطح اول فوتبال رسیدند. در سالهای اخیر چند مهدی طارمی در مناطق دورافتاده شناسایی نشدهاند و چهکسانی مسئول این ناکامیاند؟
دلالسالاری؛ آفت نبود استعدادیابی
یکی از مهمترین تبعات نبود نظام شفاف و علمی برای استعدادیابی، جولان دلالان در فوتبال پایه و حرفهای کشور است. در نبود سازوکار رسمی، باشگاهها و آکادمیها بهجای تکیه بر تحلیلهای فنی، به توصیههای واسطهها اعتماد میکنند و مسیر رشد واقعی را منحرف میسازند. همین وضعیت باعث شده فوتبال ایران، بهجای میدان رقابت برای استعدادها، به زمین بازی دلالها تبدیل شود.
برای اصلاح این چرخه معیوب، نخستین گام تعریف جایگاه حقوقی و رسمی “استعدادیاب حرفهای” در ساختار فدراسیون و باشگاههاست. این نقش باید مانند مربی یا مدیر فنی، با مدرک، سابقه و ارزیابی تخصصی سنجیده شود. ایجاد دورههای آموزشی، صدور گواهینامه تخصصی و تشکیل بانک اطلاعاتی جامع از استعدادهای مناطق مختلف کشور از جمله اقداماتی است که باید در اولویت قرار گیرد.
همچنین همکاری نزدیک میان هیئتهای فوتبال استانها و مراکز استعدادپرور، از جمله آموزشوپرورش، میتواند مسیر شناسایی بازیکنان مستعد را تسهیل کند. بهرهگیری از ابزارهای نوین مانند دیتا آنالیز و آزمونهای روانشناختی نیز میتواند سطح این فرآیند را ارتقاء دهد.
اگر فوتبال ایران بهدنبال بازگشت به روزهای درخشان و حضور مداوم در جایگاه اول آسیاست، چارهای جز بازسازی بنیادین نظام استعدادیابی ندارد. حضور افرادی متخصص، آموزشدیده و پاکدست در این حوزه، میتواند هم زمینهساز تولد ستارههای آینده باشد و هم سد راه دلالهایی شود که امروز فوتبال ایران را در چنگ گرفتهاند.
انتهای پیام/