قسمت سوم: بنیاد خیریه پهلوی، پسران، و سایر بستگان سببی و نسبی

در دوران تکرارنشدنی پهلوی دوم، جایی که مدرنیته از در و دیوار کاخهای سلطنتی میبارید و فقر و فساد تنها در خیالات بدبینان وجود داشت، اعلیحضرت با همت والای خود و به مدد بنیاد خیریهی پهلوی، به اکتشاف شیوههای نوین مدیریت مالی مشغول بود—از جابهجایی میلیاردها دلار در حسابهای بانکی خارج از کشور گرفته تا اعطای وامهای بدون بازگشت به دوستان نزدیک! انگلیسیها و آمریکاییها که همواره نگران سعادت و سلامت تاجدار محبوب ایران بودند، در جلسات محرمانه راههای دوام حکومت را به شاه گوشزد میکردند، درحالیکه خودشان چمدانهای اسکناس را برای روز مبادا آماده میساختند. این دوران طلایی نه فقط عصر توسعه و آبادانی، بلکه نمونهای کمنظیر از نوآوری در تلفیق فساد و کارهای خیر بود؛ چراکه بنیاد پهلوی، به نام کمک به مردم، سرمایهای را که از همان مردم گرفته بود، به جیب همان نیکوکاران خوشقلبی که نزدیکی ویژهای به دربار داشتند، بازمیگرداند!
بحث این قسمت درمورد نظرات سفیر انگلیس در ایران است. سفیری که دوست صمیمی هویدا بود. در این دوران درخشان کارهای خیر و عام المنغعه ی بسیاری برای مردم انجام که خیلی ها از آن بی اطلاع اند.
در این قسمت از پادکست دوران شکوه به اقدامات خیرخواهانه ی بنیاد پهلوی می پردازیم.
منابع:
کتاب غرور و سقوط نوشته ی آنتونی پارسونز، ترجمه ی منوچهر راستین، ناشر انتشارات هفته
نویسنده: محمد وحیدی
راوی (آیدین دستمالچیان): بردیا قادریان دهکردی
گوینده ی آنتونی پارسونز: نیما قربان زاده
تدوین: مرتضی معینی
تهیه کننده: یاسر نظیفی
موسیقی:
Succession (main title theme)
by Nicholas Britell