تلخی بیپایان قصه استقلال؛ وقتی نام بزرگ ارزشی ندارد/ از بازیکن سالاری تا فاجعه مدیریتی

گزارش|

مدیران باشگاه استقلال که طی این فصل از رقابتها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند، حالا باید تا پایان لیگ برخی از معضلات جدی را ریشهکن کنند.
روزهای تیره و تار استقلال همچنان در سال جدید هم ادامه دارد؛ تا جایی که این تیم در حال حاضر پس از برگزاری ۲ بازی در سال جدید نتوانسته به پیروزی دست پیدا کند. این در حالیست که میودراگ بوژوویچ پس از قبول هدایت آبیهای تهران هنوز موفق به کسب برد با این تیم نشده است و چهره ناکام آبیها تا به اینجا بوده است.
تیم فوتبال استقلال در دیدار هفته بیست و پنجم لیگ برتر در تبریز با نتیجه ۲ بر یک مغلوب تراکتور شد. پس از تساوی شمس آذر و خیبر و اتمام بازیهای این هفته، آبیپوشان به رده دوازدهم سقوط کردند تا یک رکورد منفی دیگر را ثبت کنند و در فاصله ۵ هفته مانده به پایان لیگ برتر تنها ۷ امتیاز تا منطقه سقوط فاصله داشته باشد. این در حالیست که استقلال میتوانست با توجه به نتایج به دست آمده، با کسب پیروزی در یکی از ۳ دیدار گذشته به رده هفتم جدول صعود کند. حال مشکل دقیقاً کجاست؟
تغییر مالکیت و چالش مدیریت!
پس از تغییر مالکیت استقلال، همه هواداران و پیشکسوتان امیدوار بودند که با این اتفاق سالی بدون مشکلات مالی و حرکت رو به جلو را شاهد باشند. با خریدهایی که انجام شد این موضوع قوت گرفت و هواداران آماده بودند تا استقلال را در قامت مدعی اصلی قهرمانی ببینند، اما این اتفاق رخ نداد و آبیهای تهران خیلی زود در بحران مطلق قرار گرفتند. حال سوال اینجاست که واقعاً مشکل از مالکیت است؟ خیر. ماجرا از ضعف جدی مدیریت استقلال سرچشمه گرفت؛ درست زمانی که مدیران نتوانستند زمینه دلالی و باندبازی را از تیم برچینند.
حال منظور از باندبازی و بازیکن سالاری چیست. در حال حاضر سن بازیکنان بالا رفته و بازیکنانی که اصولاً طی فصول گذشته نتوانستند افتخار زیادی برای باشگاه کسب کنند و به یک شخصیت بازنده در مسابقات بزرگ و تورنمنتها تبدیل شدهاند، حالا تصمیم میگیرند که چه کسی مربی تیم باشد یا در ابتدا یا اواسط فصل چه بازیکنی جذب و چه بازیکنی خارج شود. بعد از آن حضور دلالانی است که همواره پای ثابت نقل و انتقالات استقلال بودهاند و با استفاده از رفیق بازی و لابی، بازیکنان و مربیانی را به تیم قالب کردند که فقط باعث بدهی و افتادگی باشگاه شد که یکی از نمونههای آن آلمدین زلیکیچ بوسنیایی بود که حتی یک ثانیه هم برای این تیم به میدان نرفت، اما چندین میلیارد بدهی روی دست باشگاه گذاشت.
حمله به همتیمی برای توجیه عملکرد ضعیف
نمونه دیگر از ضعف مدیریت باشگاه این است که بازیکن فعال باشگاه به خودش اجازه میدهد درباره همتیمی خود صحبت کند و باعث ایجاد حاشیه شود. بازیکن باتجربه استقلال پس از در خطر دیدن جایگاهش در تیم و برای اینکه فشار را از روی دوش خود بردارد و عملکرد ضعیفش طی فصل را توجیه کند، درست یک روز پیش از آغاز دیدار این تیم برابر تراکتور علیه هم تیمی خود مصاحبه میکند و او را از تیغ انتقاد میگذراند. اظهارات آماتورگونه رضاوند علیه اندونگ فقط یک قسمت از وضعیت اسفبار استقلال را نشان میدهد و مشخص نیست در اردوگاه آبیها چه خبر است.
طی یکسال گذشته استقلال آنقدر تغییرات مدیریتی دیده که هیچ نظارتی روی تیم نشده و برخی افراد از این وضعیت توانستند سوءاستفاده کنند و خودشان را بزرگتر و تصمیمگیرنده باشگاه بدانند و به این صورت بازیکنسالاری در استقلال شکل بگیرد. حال مدیران استقلال برای اینکه در فصل آینده بتوانند صندلی خود را حفظ کنند باید به صورت جدی با این مسائل برخورد کند و اقتدار تیم را افزایش دهند تا دیگر بدون اجازه مدیریت؛ صحبت از حضور ساکت الهامیها و محمود فکریها که حضورشان نهتنها کمکی به استقلال نمیکند؛ بلکه بازگشت به عقب است، نشود. وقتی صحبت از ارتقاء سطح مدیریت آبیها میشود یعنی اینکه تصمیمات به درستی گرفته شود و هواداران از اتفاقات مهم باشگاه مطلع باشند و هیچ یک از افراد کادرفنی و بازیکنان در مسائل مدیریتی دخالت نداشته باشند.
با این وجود استقلال تا پایان فصل ۵ بازی فرصت دارد و فاصله امتیازات آنقدر نزدیک است که در حال حاضر در صورت پیروزی در یک بازی عقب افتاده برابر هوادار میتواند تا رده هفتم جدول صعود کند. میودراگ بوژوویچ به خوبی میداند که تا پایان فصل سرمربی استقلال خواهد بود و مدیران باشگاه قصد ندارند دیگر تغییری ایجاد کنند و با این حال تنها شانس رستگاری او در استقلال قهرمانی در جام حذفی است و باید دید سرمربی ناکام آبیها چه برنامهای برای ۲ مرحله پیش رو در جام حذفی خواهد داشت.
انتهای پیام/