
به گزارش ایتنا، این نظریه میتواند در محیط کار به شما کمک کند تا هوشمندانهتر عمل کنید، انگیزهتان را تنظیم کنید و در نهایت موفقتر باشید.
اولین نکته این است که باید توانمندی خود را به اثبات برسانید و فرض را بر این بگذارید که دیگران نیز توانمند هستند. در محیطهای حرفهای، همه افراد معمولاً باهوش و کارآمدند. بنابراین، تنها راه متمایز شدن، تلاش مداوم و کیفیت بالای کار است. این همان «کار سخت» است که احتمال موفقیت شما را افزایش میدهد. درست مانند بازیهای چندنفره، انتظار داشتن از دیگران که بهترین باشند، شما را وادار میکند بهتر بازی کنید و همکاری مؤثرتری داشته باشید.
دومین نکته این است که بخشهایی از کارتان را که برای شما لذتبخش است شناسایی و روی آنها تمرکز کنید. اگر بتوانید کاری را که دیگران خستهکننده میدانند، با انگیزه و انرژی انجام دهید، این یک مزیت رقابتی بزرگ است. این یعنی شما از ساختار پاداش نامتقارن بهره میبرید؛ جایی که پاداش درونی شما برای انجام یک کار بیشتر از دیگران است. این باعث میشود شما مقاومتر و پایدارتر باشید و از وضعیت تعادل نَش (Nash equilibrium) که در آن همه فقط به حداقل تلاش راضیاند، بیرون بیایید.
.jpg)
سومین نکته این است که به جای دنبال کردن پول صرف، دنبال «بازی» باشید؛ یعنی چالشهای فکری، فرآیندهای رضایتبخش و بازخوردهای مثبت. وقتی زندگی و کارتان را حول محور این بازیها بچینید، انگیزه درونیتان افزایش مییابد و موفقیت مالی پایدارتر خواهد بود. به جای پرسیدن «کدام مسیر بیشترین درآمد را دارد؟» بپرسید «کدام بازیها را حتی اگر مجبور نباشم هم بازی میکنم؟» و سپس راههایی برای کسب درآمد از آنها پیدا کنید.
در نهایت، نظریه بازیها ابزاری قدرتمند برای فهم رفتارهای اجتماعی در محل کار است، اما باید با آگاهی و تعادل استفاده شود. تمرکز بیش از حد روی «بردن» هر تعامل میتواند باعث سردی روابط و سوءتفاهم شود. پس با وضوح، همدلی و درک بازی، بهترین عملکرد خود را ارائه دهید تا همه برنده باشند.