چگونه طلای عشق برای کاسبان یوتیوب با حلب هوس جعل میشود؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در روزهایی که سالروز ازدواج نورانی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) گرامی داشته میشود، ازدواجی که نه تنها یک پیوند خانوادگی بلکه تجلی یک سبک زندگی اسلامی و الگوی کامل برای خانوادههای مسلمان است، شاهد پدیدهای در فضای رسانهای هستیم که با عنوان «عشق ابدی» معرفی شده، اما در عمل، تصویری سطحی، نمایشی و تحریفشده از عشق و ازدواج ارائه میدهد.
ازدواجی آسمانی؛ الگویی فراتر از زمان
ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، نه تنها یک پیوند زناشویی، بلکه تجلی رسالت نبوی در استمرار خط امامت و تربیت نسل صالح و دینمدار بود. این ازدواج در سایه مهر پیامبر اسلام(ص) و با تکیه بر ارزشهایی چون ایمان، اخلاق، معرفت و محبت شکل گرفت. این ازدواج، الگویی بینظیر برای جوانان و خانوادههایی است که به دنبال معنای حقیقی عشق، تعهد و مسئولیت در زندگی هستند.
“عشق ابدی”؛ ابتذالی بر پایه ظواهر و هیجانهای کاذب
اما در نقطه مقابل این نگاه قدسی و اخلاقمدار، برخی از تولیدات رسانهای، به ویژه در پلتفرمهایی چون یوتیوب، تصویری معکوس از عشق و ازدواج ترسیم میکنند. برنامهای با عنوان «عشق ابدی» اخیراً توجه زیادی جلب کرده؛ اما نه به دلیل محتوای سازنده، بلکه بهسبب نمایشهای سطحی، تحریکات هیجانی و ترویج نگاه ابزاری به انسان.
در این برنامه، پنج دختر کنار استخر صف کشیدهاند و پسرانی که به ترتیب وارد صحنه میشوند، تنها با اطلاعاتی مختصر (نام، سن، شغل و شهر محل زندگی) در معرض انتخاب قرار میگیرند. تصمیمگیریها در همان لحظه نخست بر اساس ظاهر و حس اولیه انجام میشود. مجری برنامه نیز با جملات کلیشهای سعی در تحریک احساسات مخاطبان دارد؛ جملاتی نظیر: «بالاخره انتخاب کردن به دخترها رسید» یا «انتخاب نکنی، انتخاب میشی!»
منتقدان بسیاری، از جمله شهره سلطانی، بازیگر سینما و تلویزیون، و مسعود فراستی، منتقد سینما، به صراحت از «ابتذال محتوایی» و «وقاحت فرم» این گونه برنامهها انتقاد کردهاند. سلطانی در اظهاراتی نسبت به هتک حرمت جایگاه عشق اعتراض کرده و فراستی این سبک تولیدات را خطرناک و انحرافی توصیف کرده است.
تجارت بیمرز در پلتفرمهای بینظارت
واقعیت آن است که یوتیوب و دیگر بسترهای رسانهای در فضای مجازی، به مأمنی برای تولید برنامههای پربازدید و پرسود تبدیل شدهاند؛ اغلب بدون نظارت، بدون معیارهای فرهنگی، و بینیاز از پاسخگویی به نهادهای قانونی. تولیدکنندگانی که سابقاً در تلویزیون فعالیت داشتند، امروز در فضای مجازی درآمدهای کلانی کسب میکنند، بدون آنکه ملزم به شفافیت اقتصادی یا رعایت ضوابط محتوایی باشند.
در این میان، برخی چهرههای آشنا و سابقاً تلویزیونی نیز به تولید و اجرای چنین برنامههایی روی آوردهاند؛ برنامههایی که به گفته کارشناسان، بیشتر از آنکه آموزنده یا سازنده باشند، به مخاطب دروغی شیرین میفروشند.
هشدار به خانوادهها؛ نگاهی هوشیارانه به مصرف رسانهای
در شرایطی که خانوادهها نگران سلامت فکری و فرهنگی فرزندان خود هستند، تماشای چنین برنامههایی حتی بهعنوان تفریح، میتواند اثرات منفی عمیقی بر ذهن نوجوانان و جوانان بگذارد. این نوع مصرف رسانهای، که گاه خود والدین نیز در آن مشارکت دارند، به تدریج مرز بین واقعیت و نمایش را محو میکند و الگوهای غلط رفتاری را در جامعه نهادینه میسازد.
در روزهایی که باید از ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای ساختن خانوادهای اصیل و مؤمن الهام بگیریم، نباید اجازه دهیم محصولات پرزرق و برق اما تهی از محتوا، جای حقیقت را بگیرند.
از عشق تا لجنی به نام “نمایش”
وقتی در یک برنامه، افراد صرفاً بر اساس ظاهر و چند جملهی اولیه تصمیم میگیرند که آیا مایلاند با شخصی وارد رابطه شوند یا نه، دیگر نمیتوان از چیزی به نام «عشق» سخن گفت. بهویژه آنکه گرداننده چنین برنامههایی، افراد مهاجرتکردهای هستند که هدف اصلیشان، دیدهشدن، جلب دنبالکننده و کسب درآمد از پلتفرمهایی چون یوتیوب است.
خانم بازیگری که اجرای این برنامه را بر عهده دارد، نیز مانند برخی دیگر از چهرههای مهاجرتکرده نظیر حمید فرخنژاد، برزو ارجمند یا مهناز افشار، با محدود بودن فرصتهای کاری در خارج از کشور، به هر راهی برای کسب درآمد خود متوسل میشوند. اما آنچه در این مسیر قربانی میشود، شأن و سلامت فرهنگی جامعه ایرانی است.
اینگونه محتواها، یا به کارهای ضدایرانی و ضددینی تن میدهند، یا به سخیفسازی مفاهیم بنیادینی چون عشق، ازدواج، حیا و خانواده. برنامه «عشق ابدی» در همین مسیر، با ظاهری شاد و سرگرمکننده، اما محتوایی نازل، افکار جامعه و ارزشهای اخلاقی را نشانه رفته است.
بازی با خط قرمزها؛ تجارت با ابتذال فرهنگی
پنهان نیست که برخی از فیلمسازان و تولیدکنندگان محتوا، تجارت با مفاهیم تابو را انتخاب کردهاند؛ همانگونه که پیشتر در تولید فیلمهای موهنی چون «عنکبوت مقدس» یا در دورهای با شبکههای ماهوارهای همچون «فارسیوان» شاهد بودیم. اکنون نیز، در قالب برنامههای یوتیوبی با محتوایی بدون نظارت و چارچوب، بار دیگر همان مسیر ادامه یافته است.
و اینبار فقط نسل Z نیست که در معرض آسیب قرار دارد. محتوای اینچنینی، ذهن و نگاه طیفهای گستردهای از جامعه را نشانه گرفته است. شاید تأثیر آن بر افراد با تجربهی زیستی بیشتر، کمتر باشد، اما کاملاً بیتأثیر نیست.
باید پرسید تا کجا میتوانیم اجازه دهیم فرهنگسازی غلط، از طریق رسانههایی با اهداف صرفاً تجاری، به باورها و هویت ملیـدینی جامعه ضربه بزند؟ تصویری که این برنامهها از جامعه ارائه میدهند، با واقعیت فرهنگی و اجتماعی ایران تفاوت دارد. جامعهای که همچنان، علیرغم همه دگرگونیها، بر اصولی چون حیا، خانواده، و ازدواج مسئولانه ایستاده است.
صداوسیما؛ مسئولیت سنگین در فرهنگسازی ازدواج و رابطه
تلویزیون و نهادهای فرهنگی باید نقش فعالتری در فرهنگسازی و ارائه الگوهای صحیح ازدواج و روابط انسانی ایفا کنند. تولید برنامههایی با محتوای آموزشی، مشاورهای و سرگرمکننده با محوریت ازدواج آسان، انتخاب همسر مناسب و روابط سالم، از جمله راهکارهایی است که پیشتر نیز تجربه شده و باید تقویت گردد.
در نهایت، حاکمیت فرهنگی کشور باید با رویکردی ایجابی، آگاهیبخشی و آموزش سواد رابطه را در دستور کار قرار دهد. باید به جوانان آموخت که هر احساس آنی یا کشش جسمی، الزاماً عشق نیست و نباید به تصاویر اغراقشده و غیرواقعی در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مجازی، بهعنوان الگو نگاه کرد.
فرمول برنامه ساده است: انتخاب و انتخابشدن. اما پشت این ظاهر ساده، محتوایی تهی از هرگونه عمق روانی، فرهنگی یا انسانی پنهان شده است. شرکتکنندگان بر اساس ظاهر و حس لحظهای تصمیم میگیرند که آیا به رابطه ادامه دهند یا نه؛ بدون اینکه فرصت واقعی برای شناخت، گفتوگو، یا همفکری فراهم شود.
در یکی از قسمتها، شرکتکنندگان با خنده و لحنی شوخیآمیز درباره تعویض پارتنر صحبت میکنند: «اگه با فلانی نشد، با یکی دیگه از این جمع دوست داشتم باشم!»
شاید در نگاه اول این جملات سبک و بیاهمیت به نظر برسند، اما در واقع چنین گفتههایی، شالوده تعهد، احترام و مسئولیتپذیری در رابطه را فرسایش میدهد. در تکرار چنین پیامهایی، مخاطب بهتدریج میآموزد که رابطه انسانی، چیز مهمی نیست و به راحتی میتوان آن را تعویض یا کنار گذاشت.
این الگوی سطحی، اگرچه در لباس سرگرمی عرضه میشود، اما اثراتی خاموش و عمیق بر ذهن مخاطب دارد. جوانی که به دنبال تجربه عشق است، بهجای یادگیری مهارتهای ارتباطی یا درک معنای رابطه، با تصویری پرزرق و برق اما بیمایه مواجه میشود؛ تصویری که در آن، انسانها ابزار سرگرمی و روابط، مسابقهای برای جلب توجه هستند.
یکی از بزرگترین آسیبهای برنامههایی نظیر «عشق ابدی»، فروکاستن مفهوم عشق به رابطهای صرفاً میان زن و مرد و آنهم بر اساس ظاهر و هیجان آنی است. چنین نگاهی، عشق را به یک احساس فانتزی و پوچ تقلیل میدهد؛ تجربهای زودگذر که اغلب بدون شناخت یا درک درست، آغاز میشود و به شکست میانجامد.
در نتیجه، بسیاری از مخاطبان جوان که تحت تأثیر این نوع محتوا قرار میگیرند، نه تنها نمیتوانند با جهان پیرامون خود رابطه عاشقانه سالم برقرار کنند، بلکه دچار نوعی سردرگمی عاطفی و خودبیگانگی در زیست عاطفی میشوند. آنها تصور میکنند در حال تجربه عشق هستند، اما در واقع، صرفاً در حال تقلید از رفتارهایی هستند که از محتواهای سطحی و رسانههای بدون چارچوب دیدهاند.
این مسأله در حالی رخ میدهد که جامعه ایران در حال حاضر، با دشواریهای متعددی در مسیر ازدواج جوانان روبهروست؛ از مشکلات معیشتی گرفته تا تردیدهای فرهنگی و روانی درباره تشکیل خانواده. بنابراین هر تلاشی برای ارائه تصویر درست از عشق، تعهد، و انتخاب همسر، واجد ارزش بسیار است. اما برنامههایی نظیر «عشق ابدی»، به جای هموار کردن این مسیر، آن را به عرصهای از بازی، رقابت، و تنوعطلبی سطحی تبدیل میکنند.
انتهای پیام/