
زبان در مغز توسط چند ناحیه کلیدی پردازش میشود. یک مدار مسئول درک و تولید صدا است و مدار دیگر انتخاب زبان مورد استفاده را کنترل میکند.
نواحی مانند قشر شنوایی برای پردازش صدا و شبکههای حرکتی مغز برای کنترل عضلات گفتاری مانند زبان و لبها لازماند. بخش بروکا در لوب پیشانی مسئول ساختار جملات و تولید گفتار است و ناحیه ورنیکه در درک واژگان و ذخیره آنها در حافظه بلندمدت نقش دارد.
مطالعهای در آلمان نشان داد که پناهندگان سوری هنگام یادگیری زبان آلمانی تغییرات ساختاری در مغزشان رخ میدهد که به آن «انعطافپذیری عصبی» یا نوروپلاستیسیتی گفته میشود. این تغییرات باعث بهبود حافظه، تشخیص صداها و تلفظ میشود. همچنین ارتباطات بین نواحی مختلف مغز افزایش مییابد که به عملکرد بهتر توجه و کنترل شناختی کمک میکند.

کودکان به دلیل انعطافپذیری بیشتر مغز و عدم نیاز به ترجمه از زبان اول، زبانهای جدید را سریعتر یاد میگیرند. مغز بزرگسالان بیشتر حول زبان اول ساختار یافته و یادگیری زبان دوم نیازمند تطبیق با این ساختار است.
آیا یادگیری زبان باعث افزایش هوش میشود؟
تحقیقات نشان میدهد چندزبانهها دامنه واژگان وسیعتری دارند، اما اینکه این به معنای هوش بالاتر باشد، هنوز مشخص نیست. برای اثبات این موضوع باید آزمایشهایی انجام شود که به مهارتهای غیرزبانی مرتبط باشد. همچنین عوامل دیگری مانند تحصیلات و محیط زندگی در مهارتهای شناختی تأثیرگذارند.
یادگیری زبان دوم فواید زیادی برای مغز دارد؛ از جمله افزایش حجم ماده خاکستری، بهبود حافظه و توجه، کاهش خطر ابتلا به بیماریهایی مانند آلزایمر و تقویت مهارتهای حل مسئله و خلاقیت. این فرآیند باعث رشد ساختارهای مغزی مرتبط با زبان و تفکر میشود و به عنوان سرمایهای ارزشمند برای سلامت شناختی شناخته میشود.
در نهایت، یادگیری زبان جدید نه تنها مهارتهای زبانی را ارتقا میدهد بلکه تجربههای فرهنگی جدیدی را نیز به زندگی فرد میآورد و باعث تقویت تواناییهای شناختی و ذهنی میشود.