ماجرای «سووشون»؛ کتاب پرحاشیه این روزها چیست؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برگزاری مراسمی با حضور نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی در غرفه انتشارات علمی و فرهنگی در سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران با حاشیههای زیادی همراه شد. انتشار خبری در همین رابطه با محوریت جشن امضای کتاب «سووشون» واکنشهای متفاوتی را از جانب اهالی فرهنگ و نویسندگان به همراه داشت. سؤال اینجا بود که آیا فردی، غیر از نویسنده، میتواند کتابی را برای مخاطبان امضا کند؛ آن هم نویسنده با اسم و رسمداری چون سیمین دانشور و آن هم برای رمان درخشان «سووشون»؟ در حالی که نویسنده از دنیا رفته، آیا نباید حق او را گرامی داشت؟
اسدالله امرایی، مترجم، جزو اولین افرادی بود که به این خبر واکنش نشان داد و نوشت: «… فقط حیف که سیمین دانشور نیست این هنگامه را ببیند. حیف سیمین دانشور، حیف انتشارات خوارزمی».
اما در این میان برخی از نویسندگان نیز از این رویداد حمایت کردند و آن را در جهت معرفی بیشتر آثار ادبی دانستند. علیاصغر عزتیپاک، نویسنده، با چنین رویکردی در صفحه شخصی خود نوشت: من جزو آندسته از علاقهمندان داستان هستم که «سووشون» را مهمترین رمان ایران میدانند. بنابراین، احساساتم در مواجهه با این رمان بهشدت برانگیخته میشود. نرگس آبیار، که منتظر سریالش از این رمان هستیم، این روزها تلاش کرد با استفاده از فرصت نمایشگاه کتاب، موجی تبلیغاتی برای توجه دوباره به «سووشون» راه بیندازد. او به همراه خانم بهنوش طباطبایی، بازیگر نقش زری در سریال «سووشون»، به نشر خوارزمی رفتند و کتاب و برگه تبلیغاتی سریال را برای علاقهمندان امضا کردند. حالا برخی صادقانه، و برخی نیز از روی غرض، در حال تخریب این حرکت هستند. اما به نظر میرسد چنین اقدامی صرفاً یک ادای دین به رمان و نویسنده هنرمند و اندیشمندش بوده است.
به گفته او؛ اگر به چشم انصاف نگریسته شود، در این حرکت نه نقض حقوق مؤلف شده است، و نه توهینی نسبت به نویسنده روا داشته شده. تمام آنچه رخ داده، ترغیب مردم به رجوع به کتاب است، و نشانهای از احترام به نویسنده. و این بیتردید کاری است اخلاقی و قابل احترام. بدگمانی به این کُنش در مورد طرفداران صالح و منصف سووشون فقط میتواند به دلیل فاصله ارتباطی بین کارگردان سووشون و آنان باشد.
عزتیپاک در ادامه این یادداشت خود، به سختیهای کار اقتباسی در ایران هم اشاره کرد و نوشت: اما ماجرای غرضورزان متفاوت است. چرا که آنان همان کسانیاند که کار اقتباس را تبدیل به منطقه ممنوعه کردهاند در ایران، و ورود به آن را برای غیرخودیها، خطرخیز! آنها با سوء استفاده از روحیهی حفاظت میراث، به دورِ ادبیات دیوار کشیدهاند و آن را تبدیل به ملک شخصی کردهاند. اگر نه، این حجم از بدگمانی نسبت به هنرمندی که سالهاست آثار هنری شاخص خلق میکند، به دور از انصاف است.
در نهایت ناشر با انتشار اطلاعیهای مبنی بر اینکه در این رویداد، کارت پستالهایی از سریال توسط عوامل آن امضا و به علاقهمندان اهدا شد، نه کتاب به این حواشی پایان داد و آن را ظاهراً ختم به خیر کرد. اما ماجرای کتاب «سووشون» چیست و چرا اینقدر روی آن حساسیت وجود دارد؟
«سووشون» را میتوان نه تنها متمایزترین اثر زندهیاد سیمین دانشور که برجستهترین رمانی دانست که توسط یک نویسنده زن در تاریخ ادبیات داستانی ایران تاکنون نوشته شده است. دانشور که او را همواره در کنار جلال آل احمد به یاد میآوریم، با انتشار آثاری چون «سووشون»، «جزیره سرگردانی» و «آتش خاموش» توانست نام خود را به عنوان نخستین زن داستاننویس و رماننویس دوره چهارم ادبیات معاصر به ثبت برساند و از زیر سایه نام همسرش خارج شود. درحالی که جلال به عنوان یکی از نویسندگان اثرگذار بر نسلی از نویسندگان مطرح است، دانشور را میتوان نویسندهای معرفی کرد که نه تحت تأثیر او قرار گرفت و نه مقابل او ایستاد.
داستانهای سیمین از همان ابتدا امضای خود را دارد؛ با این حال میتوان ردپایی از شخصیت جلال را در کارهای او، به ویژه در «سووشون» دید و احساس کرد؛ «یوسفِ» زری در این کتاب، با تمام احوالاتش و سر پر شوری که دارد، برای خیلیها یادآور جلال و نقدهای تند و تیز و بیپروای اوست.
توانایی دانشور در خلق آثار و پرداختن به مسائل ناگفته در خلال روایتهایش، سبب شد تا هویتی مستقل از همسر در تاریخ ادبیات ایران داشته باشد. اما این موفقیت به این سادگی حاصل نشد؛ آن هم در ایرانی که زنان همواره با نام همسرانشان شناخته میشوند و نگاه مردسالارانه در دهه ۴۰ و ۵۰ سایه سنگینی بر زندگی زنان ایران انداخته بود.
دانشور با علم به اهمیت ادبیات داستانی در ثبت حافظه ملی انسان معاصر، موضوع شاهکار ادبی خود را به لحظات اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و تبعات بعد از آن در دهه ۲۰ اختصاص داد. هرچند برخی معتقدند که انتخاب این موضوع محوری در «سووشون» خود نشانه اثرپذیری افکار و ایدههای جلال به ویژه در «غربزدگی» است، اما به نظر میرسد طرح این موضوع جفایی است در حق سیمینی که یک سر و گردن نه از زنان عصر خود که از بسیاری از مردان اهل فرهنگ و حتی رجل سیاسی آن دوران بالاتر بود و حالا با گذشت زمان، متمایز بودن خود را بیشتر به رخ میکشاند. بیراه نیست اگر این ایده را نشانههایی از همان نگاه مردسالارانه دانست؛ چرا که هرچند سیمین در این اثر خود همرأی با همسرش است، اما تجربه و زیست شخصی او در آن برهه در شیراز را نباید نادیده گرفت.
«سووشون» با آغازی قابل تأمل، دست مخاطب امروز را به دل تاریخ میبرد و از هزار توی سرنوشتی که بر مردم این مملکت گذشت، روزهایی را به یاد ما میآورد که خاک ایران زیر چکمههای اشغالگران بود و چه جانهای عزیزی که برای پاک کردن این خاک از اهریمن، به خاک سپرده شدند. سیمین به درستی برای بیان این احوالات، دست به دامان اساطیر ایرانی چون سیاوش میشود که در حافظه جمعی ما ایرانیان نماد برحق بودن و در عین حال مظلوم بودن است.
سیمین در این اثر خود، همانند دیگر آثار، زنان را محور قرار داده و از دریچه آنها به احوالاتشان نگریسته است. بررسی جایگاه زن ایرانی چون «زری» در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در «سووشون»، همانند دیگر آثار دانشور، خودنمایی میکند. و همین امر، نقطه تمایز دیگری بر کتاب او در میان آثار داستانی مشابه است که عمدتاً توسط نویسندگان مرد نوشته شده و نوشتار زنانه ندارند.
«سووشون» فارغ از اینکه توسط چه کسی امضا شود، روایتی نمادین از تاریخ ایران است. کتابی که اتفاقاً این روزها با وجود انتشار روایتهای متناقض و گاه برعکس از تاریخ، میتواند به ملت ایران کمک کند که حافظه تاریخی خود را بازیابد.
انتهای پیام/