عطر صدر ـ ۱۷ | رفتار کریمانه شهید صدر و جذب زندانبان

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ میان ویژگیهای برجستۀ شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، شاید آنچه کمتر به آن پرداخته شده، محبت و عاطفۀ کمنظیر او نسبت به دیگران است. مهر و شفقت در وجود شهید صدر، بخشی از منظومۀ فکری و اخلاقی او بود. عاطفه در شخصیت شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، یک مفهوم سطحی یا نمایشی نبود؛ واقعیتی زنده بود که از عمق باورهای دینی و تربیت الهی او برمیخاست. او نه اهل صحنهسازی بود و نه بهدنبال تأثیرگذاری احساسی تصنعی بر دیگران. اگر از رنج کسی دلآزرده میشد، این اندوه از عمق وجودش برمیخاست؛ اگر کسی را دوست میداشت، محبتش صادقانه و بیپیرایه بود. کسانی که از نزدیک با شهید صدر زیستهاند، بهخوبی میدانند که تغییرات چهره و لحن او در برابر رنج دیگران، تا چهاندازه عمیق بوده است. محبت در وجود او، ابزاری اخلاقی و هدفمند در خدمت دین و مصالح امت اسلامی بود. او این احساسات را در مسیر رسالتش هدایت میکرد، بیآنکه آن را محدود به خانواده، نزدیکان یا شاگردان خود کند. دلبستگیاش، فراگیر و فراشخصی بود. همه فرزندان امت، در نگاه و توجه او جایگاهی داشتند. در بخش پیشین پرونده «عطر صدر»، درخصوص سلوک پرمهر شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر نکاتی آورده شد. در این بخش روایتی از مهر و شفقت او نسبت به نظامیانی است که او و خانوادهاش را در سختترین شرایط در حصر نگاه داشته بودند.
از همین پرونده بیشتر بخوانید
شیخ محمدرضا نعمانی در کتاب شریف «شرح صدر» آورده است:
این عاطفه شهید صدر حتی دشمنانش را هم دربرمیگرفت. در ایام حصر، نیروهای امنیتی خانه شهید صدر را کاملاً محاصره کرده و مثل گرگهایی گرسنه که در کمین شکارشان هستند، گرداگرد خانه را گرفته بودند، اما مهربانی شهید صدر حتی شامل حال آنها هم میشد. یکی از شاگردان شهید صدر میگوید: ظهر یکی از روزهای حصر من در کتابخانه خوابیده بودم که با صدای «لاحول و لا قوّه الّا باللّه» گفتن شهید صدر بیدار شدم، خیال کردم اتفاقی افتاده است و از ایشان پرسیدم؛ “آیا چیزی شده است؟”، گفت؛ “نه! از شکاف کوچک پنجره به اینها [یعنی نیروهای امنیتی] نگاه میکردم و دیدم که تشنهاند و در این روز گرم تابستانی عرق از سرورویشان جاری است.”، گفتم؛ “اینها همان کسانی هستند که خانهتان را محاصره کردهاند و حامیان و یاران شما را زندانی میکنند؟ اینها همان کسانی هستند که کودکانتان را ترساندهاند و آنها را از سادهترین چیزهایی که بچههای همسنوسالشان دارند محروم کردهاند.”، گفت؛ “پسرم، حرفت درست است، اما ما باید با آنها مهربان باشیم، اینها چون در محیط اسلامی صحیحی زندگی نکردهاند و فضای مناسب تربیت ایمانی برایشان فراهم نشده است، منحرف شدهاند. خدا چقدر امثال این افراد را مورد هدایت و رحمت خود قرار داده است و آنها به افرادی صالح و مؤمن تبدیل شدهاند.”، بعد به طبقه پایین رفت و خدمتکارش حاج عباس را بیدار کرد و از او خواست به آنها آب بدهد.
این احساسات واقعی و عواطف صادقانه حتی روی نیروهای امنیتی که خانه شهید صدر را محاصره کرده بودند هم تأثیر گذاشت. یکی از افسران امنیتی که رئیس این نیروها بود، برای شهید صدر پیام فرستاد؛
“سیدنا! در برابر این ترسوها [منظورش حاکمان رژیم بعث بود] عقبنشینی نکنید. آنها از ترس شما به خودشان میلرزند، کفش شما به همه آنها شرف دارد…”.
این افسر در مدت حصر خدمات بزرگی انجام داد.
عاطفه کنار مواضع قاطعانه شهید صدر
کنار تمام آنچه گفته شد شهید صدر هرجا لازم بود مواضعی قاطعانه میگرفت؛ مواضعی که چون مستقیماً به مسائل اسلامی یا فعالیت اسلامی و مرجعیتی مربوط است هیچ تعارف و تسامحی برنمیدارند. ما در این مواضع تصویر دیگری از شهید صدر میبینیم که با آنچه گذشت تفاوت دارد و چهرهای کاملاً متفاوت از شهید صدر را نشان میدهد، طوری که اگر کسی شهید صدر را نشناسد، شاید گمان کند که او اصلاً چیزی بهنام عاطفه و احساس نمیشناسد.
در بخش بعدی از پرونده «عطر صدر»، ادب و محبت شهید صدر نسبت به استادش حضرت آیتالله العظمی خویی، که ازقضا از حیث سیاسی با او زاویه داشت، ذکر خواهد شد.
انتهای پیام/+