استقلال در گرداب تغییرات مدیریتی/ آبیپوشان رنگ آرامش را میبینند؟

گزارش|

تیم فوتبال استقلال درحالی نیم فصل دوم را آغاز خواهد کرد که در نیمه اول فصل ۳ مدیرعامل به خود دیده است، اتفاقی که شاید مشابه آنرا در هیچ کجای دنیا شاهد نباشیم.
در هر حال با تغییر دولت همانطور که انتظار میرفت نهادهای وابسته به جریان دولت جدید نیز دستخوش تغییر شدند که هلدینگ خلیج فارس به عنوان یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور که از قضا مالکیت باشگاه استقلال را نیز در سیطره خود دارد، از این گزند در امان نماند.
با رفتن علیعسگری از مدیریت این هلدینگ محمد شریعتمداری وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مدیر جدید منصوب شد که همانطور که پیشبینی میشد این تغییرات در سطوح پایین مدیریتی از جمله باشگاه استقلال نیز ادامه پیدا کرد.
سرانجام بعد از مدتها گمانهزنی موسم تغییرات مدیریتی در باشگاه استقلال فرا رسید تا بعد از تغییرات فنی شاهد جریان تازهای در بدنه مدیریتی آبیپوشان پایتخت باشیم.
با حضور شریعتمداری وی نیز به دنبال روی کار آوردن مدیران همسو با خود بود، اما نکته اصلی ماجرا اینجاست که آیا با این تغییرات گامی مثبت و رو به جلو در این باشگاه بزرگ به وجود آمد یا همچنان در روی همان پاشنه خواهد چرخید.
یکی از معضلاتی که بارها و بارها در این سالها به آن پرداخته شده و بسیاری از منتقدان و کارشناسان علت اصلی عدم کامیابی آبیپوشان را آن میدانند همین عدم ثبات در استقلال بوده است؛ چه مدیریتی و چه فنی. دقیقاً در نقطه مقابل حریف سنتی آبیپوشان با کمترین آسیب و تغییرات به مسیر خود ادامه میدهد.
در کمتر از یک سال گذشته استقلال ۴ مدیرعامل به خود دیده است که ۳ مدیرعامل حاصل همین نیم فصل اخیر بوده است؛ اتفاقی که شاید در لیگهای دسته سوم کشورهای درجه سوم فوتبال هم شاهد آن نباشیم، اما اینجا یکی از بزرگترین باشگاههای ایران و آسیا از همین اصول اولیه و ابتدایی که ثبات مدیریتی است، هم محروم است.
گزینههایی برای خالی نبودن عریضه
اما با نگاهی گذرا به گزینههای اضافه شده به هیئت مدیره استقلال نکات جالب و عجیبی نمایان میشود؛ ترکیبی ناهمگون و نامتجانس که تردیدهای زیادی درباره کارایی آنها برای استقلال وجود خواهد داشت.
در باشگاههای بزرگ جهان و یا باشگاههایی که از ساختار مناسبی برخوردار هستند همواره سعی میشود از ترکیب نفراتی در بدنه مدیریتی باشگاه استفاده شود که تلفیقی از دانشهای مختلف را همراه خود داشته باشند، از مدیریتی و سیاسی گرفته تا ورزشی و اقتصادی. اما آنچه در باشگاههای ایران بهخصوص باشگاههای مطرح به چشم میآید همین عدم تخصص و تعهد است، دقیقاً مانند آنچه در ترکیب جدیدی هیئت مدیره باشگاه استقلال شاهد آن هستیم، افرادی که عملاً هیچ ارتباط معناداری با یکدیگر ندارند و تنها انتخاب شدهاند که باشند و آن صندلی خالی نماند.
اولین گزینهای که در این ترکیب ناموزون به چشم میآید فریده شجاعی، همسر مرحوم پورحیدری است که حضورش بزرگترین ابهام در این هیئت مدیره نامتجانس است. شاید تنها وجه تمایز شجاعی از سایرین همین همسر پیشکسوت نامی استقلال بودن است وگرنه بعید است با تجربه مدیریتی وی گرهای از مشکلات باشگاه به این بزرگی بازشود.
نفر بعدی محمودرضا بابایی است؛ وی که با القاب و عناوین جالبی در فوتبال شناخته میشود در گذشتههای نه چندان دور نیز سابقه حضور در باشگاه استقلال را (البته به صورت غیررسمی) داشته است که حواشی آن دوران همچنان یکی از بحثهای داغ هواداران تیم فوتبال استقلال است. از لقبی که امیر قلعهنویی، سرمربی وقت استقلال به او داد تا مصاحبه آتشین پژمان منتظری، کاپیتان وقت آبیپوشان، همه و همه از اتفاقات تلخی است که از دوران کوتاه حضور بابایی در استقلال به جا مانده.
البته بابایی ارتباطات خوبی با برخی بازیکنان و پیشکسوتان استقلال دارد که غالباً منجر به ایجاد حاشیه در تیم شده، اما هرچه در سوابق وی جستجو میکنیم اثری از کارنامه روشن مدیریتی یافت نمیشود و اینکه معیار مدیریت هلدینگ خلیج فارس و در رأس آنها شریعتمداری از انتخاب وی چه بوده مبهم و غیرشفاف است.
معیارها برای انتخاب اینهمه آدم بیربط با یکدیگر چه بوده؟
شاید تنها اعضایی که بتوان تا حدودی به حضور آنها امیدوار بود علیرضا اسدی و نظری جویباری باشند، هرچند درباره آنها نیز تردیدهایی وجود دارد.
نفرات سوم و چهارم چهرههای آشنای مدیریتی در استقلال هستند، اما آنها نیز در مقاطعی که استقلال حضور داشتهاند هم کارنامه مثبت و منفی داشتهاند هرچند حضور اخیرشان بیشتر با دستان خالی همراه بوده تا پرباری.
نظری جویباری که در دوران طلایی استقلال یکی از مدیران این باشگاه بود و تجربیات بالایی دارد در آخرین دوره حضورش در این باشگاه در زمان مدیریت فتحاللهزاده عملکرد مطلوبی نداشت و خیلی زود جدا شد.
علیرضا اسدی دبیرکل سابق فدراسیون فوتبال که در دوران فعالیتش با کارلوش کیروش سرمربی وقت تیم ملی چالشهای زیادی پیدا کرد و در نهایت از سمت خود کنار رفت، یکی از این اعضا است. اسدی عضویت در هیئت مدیره باشگاه نساجی و سابقه مدیرعاملی باشگاه هوادار را نیز در سابقه دارد.
از سوی مقابل تاجرنیا که بعنوان نماینده تامالاختیار مدیرعامل هلدینگ خلیجفارس انتخاب شده نیز کارنامه روشنی در ورزش ندارد و شاید مهمترین خصیصه وی رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان در تهران باشد که احتمالا با اتکاء به همین خصیصه توانسته تا این سطح خود را بالا بکشد.
با این تفاسیر مشخص نیست چه کسی یا کسانی این نفرات را به مدیریت هلدینگ خلیج فارس معرفی کردهاند و معیارها برای انتخاب اینهمه آدم بیربط با یکدیگر چه بوده است، اما آنچه به نظر میرسد این است که ظاهراً شریعتمداری تنها برای رفع تکلیف یا با تکیه بر روابط اقدام به انتخاب اعضای هیئت مدیره یکی از بزرگترین و پرافتخارترین باشگاههای آسیا کرده، موضوعی که به نظر میرسد به کمی بررسی دقیقتر و نظرات کارشناسیتر برای رسیدن به نتایج بهتر نیاز داشت.
در هر حال آنطور که مشخص است استقلال مانند سالهای اخیر قرار نیست روی خوش آرامش را ببیند و تا میآید سر و سامانی بگیرد موسم تغییرات از راه میرسد، تغییراتی که نه تنها آثار مثبتی نداشته بلکه آبیپوشان را بیش از پیش به عقب رانده است.
انتهای پیام/