روایتی از تراژدی تلخ معدن دامغان/معدن تعطیلی که جان گرفت!

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سمنان، در همین ابتدای امسال، معدن جواهر زغال در مهماندویه دامغان صحنه فاجعه شد؛ جایی که چندین نفر به ادعای مدیرکل کار استان سمنان، به دلایل نامعلوم وارد تونل این معدن شدند و هرگز بازنگشتند. این حادثه، زخم کهنه سهلانگاری در ایمنی معادن را تازه کرد و این تلنگر را به وجود آورد که چرا باید چنین حوادث تراژیکی همچنان تکرار شوند.
«علی نورانی» مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سمنان، در تازهترین اظهارنظر درباره علت این حادثه و کمّ و کیف آن اعلام کرد: این معدن در زمان حادثه فعالیتی نداشته و مشخص نیست به چه دلیل و با چه کیفیتی افراد وارد آن شدهاند. البته این ابهام، پرسشهای زیادی را درباره نظارت بر معادن غیرفعال و کنترل ترددهای غیرمجاز به معادن متروکه یا معادن فعال استان سمنان در زمان غیر از زمان فعالیت آن به وجود آورده است.
نورانی با تأکید بر نبود شاهد عینی در این حادثه گفت: هیچ کس شاهد نبوده که این افراد به چه منظوری وارد تونل شدند؛ حتی تعداد دقیق آنها که ابتدا وارد تول شدند نیز نامشخص است.
تراژدی زمانی تلختر میشود که بدانیم دو نفر از عوامل کارگاهی که برای نجات همکاران خود وارد معدن شدند، بر اثر نارسایی تنفسی جان باختند. نکتهای که نورانی هم به آن اشاره داشت. این موضوع نشان میدهد که نه تنها ایمنی معدنچیان، بلکه جان نیروهای امدادی در برخی معادن استان سمنان نیز در معرض تهدید است.
هنوز علت دقیق مرگ این افراد مشخص نیست. نورانی در این باره گفت: پزشکی قانونی هنوز نظر نهایی را اعلام نکرده و نمونهها برای سمشناسی ارسال شده است.
این حادثه، تنها یک نمونه از سلسلهحوادث معدنی است که هر از چند گاهی با اخباری دردناک، جامعه را میآزارد. حال سؤال اینجاست که چرا با وجود هشدارهای مکرر رسانهها و مسئولان عالی استان و کشور، همچنان شاهد چنین وقایعی هستیم؟ آیا نظارتها کافی نیستند یا قوانین ایمنی بهدرستی اجرا نمیشوند؟ مقصر اصلی در وقوع این حوادث کیست؟
نورانی اشاره کرد که پس از اعلام نتایج پزشکی قانونی، علل حادثه بررسی خواهد شد. اما پرسش بزرگتر این است که آیا این بررسیها به اقدامات عملی و پیشگیرانه منجر خواهد شد؟ یا مانند گذشته، تنها به گزارشی در پروندههای خاکگرفته ادارات مسئول تبدیل میشود؟
خانوادههای قربانیان میخواهند بدانند چرا باید چنین حوادثی بارها و بارها تکرار شود، در حالی که راهحلهای پیشگیری از آن روشن است.
جامعه نیز از این بیتفاوتی خسته شده است. هر حادثه معدنی، یادآور غمهای قدیمی و عمیقی است که دلها را به درد میآورد؛ غمهایی که با وعدههای تکراری «بررسی و پیشگیری» تسکین نمییابند. بدون شک امروز وقت آن رسیده که به جای شعار، اقدامات جدی برای ساماندهی معادن، آموزش کارگران و تقویت نظارتها و البته تجهیز سریع معادن انجام شود.
فاجعه معدن جواهر زغال دامغان، یک هشدار دیگر است؛ هشداری که میگوید تا وقتی ایمنی و جان انسانها در اولویت نباشد، چنین حوادثی ادامه خواهد یافت.
امروز نه تنها دامغان، که تمام ایران در سوگ نشسته است. اما سوگوار بودن کافی نیست؛ باید فریاد زد و خواستار تغییر شد. قبل از آنکه فاجعه بعدی اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/۳۶۳/؛